20,000 تومان
  • فروشنده : مدیر

  • کد فایل : 38453
  • فرمت فایل دانلودی : .docx
  • تعداد مشاهده : 3313
  • تعداد فروش: 10

آخرین فایل ها

- بیشتر -

دانلود کارورزی نحوه کدگذاری ، توصیف و دریافت

دانلود کارورزی نحوه کدگذاری ، توصیف و دریافت

0 3.3k
دانلود کارورزی نحوه کدگذاری ، توصیف و دریافت

دانلود کارورزی نحوه کدگذاری ، توصیف و دریافت برای تهیه گزارش کارورزی 

فرمت فایل  : word

تعداد صفحات فایل : 12 صفحه

مختصری از شرح

نمونه :
روز دوشنبه با اجازه خانم مدیر محترم مدرسه، که روز کارورزیم نبود، به مدرسه آمدم. یادم هست وقتی به مدیر مدرسه گفتم دوشنبه بیایم برای مشاهده، با لبخند گفت: خوب است به ما هم کمک می کنی(1). اینبار با نگاه دیگر، از درب مدرسه که وارد شدم، دیوارهای حیاط مدرسه را از روزهای قبل زیباتر دیدم(2). با رنگ های شاد(3)، طرح های مثل رنگین کمان و مناظر زیبایی که گل های زیباش(4)، توجهم را جلب کردند. حیاط تمیز بود و سالن و راه روی مدرسه تمیز (5)و در کنار درب هر کلاس چوب لباسی های که لباس های رو و رنگی دانش آموزان در آن آویزان بود(7)، نظرم را جلب کرد. راه رو ی مدرسه تا نصفه دیوار سنگ رنگ روشن است و درب ها به رنگ قهوی، روی دیوار در چند جا تابلوی موکتی قاب شده نصب شده و نوشته ها و شعارهای به صورت مرتب در آن ها جا داده شده اند.یادم افتاد که استاد کلهر هنگام معرفی مدرسه، می گفت: این مدرسه از بهترین مدارس شهر است(8).
زنگ خورد و معلمان یکی پس از دیگری از کلاس ها بیرون آمدند. وقتی به همدیگر می رسیدند، مثل این بود که مدت ها هم دیگر را ندیده اند، برای ورود به دفتر با لبخند و تعارفات مثل؛ اول شما بفرما به هم دیگر احترام می گذاشتند(9). در دفتر مدرسه در صندلی کناری نشستم تا رفتارها را مشاهده کنم. آرام، با صمیمیت گفتگو می کردند و به همدیگر چای و شیرینی تعارف می کردند(10). معاون مدرسه گفت: همکاران، ساعت آخر خوش به حالتان است، چون بچه ها را می بریم  برای بازدید از نمایشگاه کتاب(11).
زنگ خورد و من با اجازه مدیر مدرسه و معلم کلاس پنجم، خانم عباسی برای مشاهده رفتار معلم با دانش آموزان به کلاس رفتم(12). بدو ورود، بچه ها، از جا بلند شدند و یک صدا گفتند: خوش آمدید(13)، من فکر کردم این شعار آن ها است. خانم عباسی به من گفت: این شعار ورود مهمان به کلاس است(14).
خانم عباسی  رو به بچه ها گفت:  این خانم دانشجو است و در دانشگاه فرهنگیان درس می خواند، از شاگرد زرنگ های دانشگاه  است. وقتی مرا معرفی می کرد،  قند تو دلم آب می شد، یک حس بزرگی و خوب به من دست داد (15).
کلاس درس، بزرگ بود و از دو پنجره ضلع شمالی نور خود را تامین می کرد. پرده های خوش رنگ صورتی و نمایش دست سازه های دانش آموزان در انتهای کلاس روی تابلوی موکتی جلوه قشنگی را پدید آوررده بود.  در هر میز و نیمکت دو نفر  و در دو ردیف نشسته بودند. راه روی وسط میز و نیمکت ها برای رفت و آمد فراخ و راحت بود.

فرهنگی گرامی ما مفتخریم که شما وبسایت معتبر درسی فایل راجهت دانلود فایل آموزشی خود انتخاب کرده اید ما هم متعهد به پشتیبانی 24 ساعته و ارائه فایل با کیفیت شما می باشیم.

پشتیبانی 24 ساعته و ارسال در تلگرام و واتس اپ

ارتباط فوری در تلگرام 👈 https://t.me/drsifile

ارتباط فوری در واتس آپ 👈 http://wa.me/989306359679

(دریافت مستقیم+ارسال در ایمیل)

لینک خرید انلاین


20,000 تومان